شعر - داستان- خاطره
سالها توامان گویند
مردان همه را به سخره گیرند
این همه یاوه از بهر چیست
غیرت مردانه و شیر دلی رفته به باد؟
سنگ با آن همه سختی و سفتی
تحمل نکند در پس این همه سنگینی
حرف مردان همه این شد
چون بدیدند همه شیر زنان
چون برفتند از صحنه روزگار کنار
نشستند در کوی و برزن به گفتار
من اینم وآن بودم آن خواهم بود
اما همه را باد هوا خواهد بود
نظرات شما عزیزان: