شعر - داستان- خاطره
دیشب به یاد ت تا صبح نخوابیدم
وقت بیداری
صدای گرم و لطیفت
نگاه مهر گونه ات
صبحم را دو چندان دل انگیزکرد
نجوای شرشر سازت
کوچه و شهر را یادواره زندگی نام نهاد
من اینجا زیر دست مهربانت خیس خیسم
چه کنم زنده ام با نگاه گرم تو
سبز تر از سبزم با لطف صدای تو
من اینجا با تو ام
تو ام با من باش
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | ساعت
8:21| توسط طیبه | نظر بدهيد